https://gowharin.ir/gowhar/71598
دوری از یار اختیاری نیست لیک ما را ز بخت یاری نیست چه کنم با ستیزه رویی بخت؟ چاره الّا که سازگاری نیست هم ز عشقت بپرس حال دلم گر به قول من استواری نیست تا بگوید که بی توام شب و روز کار جز ناله ها و زاری نیست عشق و نام نکو چگونه بود؟ عشق جز رنج و جان سپاری نیست ای که در عشق عافیت طلبی غلطست این که می شماری نیست هر کجا عشق، مستی و پستیست علم و زهد و بزرگواری نیست عاشق تر از سرزنش کجا ترسد؟ عاشقی جز که بردباری نیست بر سر کوی عاشقان چه کند هر که را برگ عجز و خواری نیست گو برو آب روی خویش مبر هر که را روی خاکساری نیست کمال‌الدین اسماعیل : غزلیات : شمارهٔ ۲۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/71598