https://gowharin.ir/gowhar/70553
رهِ عشّاق سپردن به دل آزاری نیست جز به دل سوزی و دل جویی و دل داری نیست چه کنم با دل شوریده که از بدو وجود مست جامی ست که امّید به هشیاری نیست چون تبرّا و تولّا به مشعبد گهِ عشق بازیی نیست که از حقّه برون آری نیست چاره تسلیم و رضا بیش مگو از من و ما هیچ تدبیر دگر تا که بنسپاری نیست ما به جان حاضر وقتیم و به دل ناظر دوست سیر عاشق به گرانی و سبک باری نیست آب و غربال بود دعوی بی معنی و هیچ خاک بر یاری یاری که همه یاری نیست از نزاری تو به زاری نکنی بیزاری شرط آزار بر آن است که بیزاری نیست حکیم نزاری : غزلیات : شمارهٔ ۳۲۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/70553