https://gowharin.ir/gowhar/70547
بی تو ای آرام جان یک ساعتم آرام نیست وز تو ام حاصل به جز هجران نافرجام نسیت گر من از آشفتگی شوری کنم معذور دار هر که را دل بر سر آتش بود ارام نیست دوزخی در سینه دارم زاتش هجران و دل گر بسوزد گو بسوز الحمدلله خام نیست شیشه ی ناموس اگر بر سنگ بدنامی زنم شیشه گو بشکن به حمدالله کفم بی جام نیست مردمان بی التفاتی های ما را منکرند در مراتب منزلی کمتر ز ننگ و نام نیست عقده ی امّید را از راه خود برداشتم از جهنم تا به جنت بیش و کم یک گام نیست من بتی را میپرستم سیم تن ، تو سنگ و خاک ای ملامت گر پری رویی کم از اصنام نیست تا بت چون سرو من در باغ حسن آید به بر صبر باید کرد کین فرصت به هر ایام نیست عاشق صادق نزاری با مراد دل به دوست دست در کش کی کند گر ثابت الاقدام نیست حکیم نزاری : غزلیات : شمارهٔ ۳۱۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/70547