https://gowharin.ir/gowhar/63243
درعشق دوست ازسر جان نیز بگذریم دریک نفس زهر دو جهان نیز بگذریم مالی کزو فقیر وغنی را توانگریست درویش وار ازسر آن نیز بگذریم گر دل چو دیگران نگرانی کند بغیر درحال ازین دل نگران نیز بگذریم قومی نشسته اند بر ای جنان وحور برخیز تا زحور وجنان نیز بگذریم ازلامکان گذشتن اگرچه نه کار ماست گر لا مدد کند زمکان نیز بگذریم هرچند ازمکان بزمانی توان گشت وقتی بود که ما ز زمان نیز بگذریم این عقل وبخت ازپی دنیا بود بکار ازعقل پیرو بخت جوان نیز بگذریم باشدکه باز همت ما پر برآورد تا زین شکارگاه سگان نیز بگذریم بیچاره سیف ذوق خموشی نیافتست تا(خود)زنظم این سخنان نیز بگذریم سیف فرغانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۴۰۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/63243