https://gowharin.ir/gowhar/60858
نیست دلی کاندرو داغ جفای تو نیست کیست که اندر سرش باد هوای تو نیست دل که ز جان خواسته ست بهر تو بیگانه وار با همه مردانگی مرد جفای تو نیست خشم کنی بی گناه، بر شکنی بی سبب کوری بخت منست، ورنه خطای تو نیست بر در تو هر کسی خاص شد، الا که من هیچ کسان را مگر ره به سرای تو نیست صبر به امید وصل بر در دل شسته بود هجر درون رفت و گفت، خیز که جای تو نیست گفتی، اگر می خری، نقد حیاتم بهاست گر همه تا محشر است نیم بهای تو نیست خسرو اگر سوخته ست، نی ز پی دیگری ست سوخته تر باد ازین، گر ز برای تو نیست امیرخسرو دهلوی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۷۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/60858