https://gowharin.ir/gowhar/605131
شد وقت آنکه باز هوای چمن کنم آمد بهار و فکر شراب کهن کنم حاشا که با جمال جهانگیر عارضت نظاره جانب گل و برگ سمن کنم در دوزخ از خیال توام دست میدهد دوزخ بیاد روی تو گلشن شکن کنم بهر نثار مقدم تو هر دم از سرشک دامان خویش پر ز عقیق یمن کنم تا دیده ام من اهرمن خال عارضت بر آن سرم که سجده بر اهرمن کنم ز اسرار خویش آگهی اسرار را دهم چون با خود آیم و سفر از خویشتن کنم ملا هادی سبزواری : غزلیات : غزل شماره ۱۳۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/605131