https://gowharin.ir/gowhar/600027
عاشقم، عاشق و جز وصل تو درمانش نیست کیست کاین آتش افروخته در جانش نیست؟ جز تو در محفل دلسوختگان، ذکری نیست این حدیثی‏است که آغازش و پایانش نیست راز دل را نتوان پیش کسی باز نمود جز برِ دوست، که خود حاضر و پنهانش نیست با که گویم که بجز دوست نبیند هرگز آنکه اندیشه و دیدار به فرمانش نیست گوشه چشم‏گشا، بر منِ مسکین بنگر ناز کن ناز، که این بادیه سامانش نیست سر خُم باز کن و ساغر لبریزم ده که بجز تو، سر پیمانه و پیمانش نیست نتوان بست زبانش ز پریشان‏گویی آنکه در سینه بجز قلب پریشانش نیست پاره کن دفتر و بشکن قلم و دم دربند که کسی نیست که سرگشته و حیرانش نیست امام خمینی : دیوان اشعار : غزلیات : محفل دلسوختگان گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/600027