https://gowharin.ir/gowhar/5664
چه آفتاب جمالی، که از مجره گشادی درون روزن عالم، چو روز بخت فتادی هزار سوسن نادر، ز روی گل بشکفتی هزار رسم دل افزا، بدان چمن بنهادی هزار اطلس کحلی، بنفشه وار دریدی که پر و بال مریدی و جان جان مرادی دران زمان که به خوبی، کلاه عقل ربایی نه عقل پرهٔ کاه است و تو به لطف چو بادی؟ چه عقل دارد آن گل، که پیش باد ستیزد نه از نسیم ویستش جمال و نیک نهادی؟ میی که کف تو بخشد، دو صد خمار به ارزد چگونه گیج نگردد، سر وجود ز شادی؟ مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۳۰۴۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/5664