https://gowharin.ir/gowhar/54217
ما گر چه بسته ایم لب از گفتگوی دوست آیینه دار راز نهان است روی دوست از بوی پیرهن گذرد آستین فشان در مغز هر که ریشه دوانید بوی دوست محو کدام آیینه سیما شود کسی؟ آیینه خانه ای است دو عالم ز روی دوست رهبر چه حاجت است، که هر خار دشت عشق برداشته است دست اشارت به سوی دوست در پرده سوخت شهپر مرغ نگاه را آه آن زمان که پرده برافتد ز روی دوست درد طلب کجاست، که هر ذره خاک من چون مور پر برآورد از جستجوی دوست هر چند دوست را سر ما نیست از غرور ما هم ز انفعال نداریم روی دوست اوراق دل ز منت شیرازه فارغ است تا کوچه گرد زلف حواس است بوی دوست از سیل فتنه زیر و زبر گر شود جهان صائب برون نمی رود از خاک کوی دوست صائب تبریزی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۲۰۱۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/54217