ای دلبر بیدلان صوفی حاشا که ز جان بیوقوفی از هجر دوتا چو لام گشتیم دلتنگ ز غم، چو کاف کوفی آن دم که به طوف خود به طوفی وان گه که به خانه هم، به طوفی ما را بنمای مهر و الفت چون معدن مهری و الوفی مکشوف ز کشف توست اسرار زیرا که کشوف هر کشوفی آنی که بری خسوف از ماه آن ماه نهیی که در خسوفی آنی که بری کسوف از شمس آن شمس نهیی که در کسوفی در آحادیم ای مهندس تو ساکن خانهٔ الوفی ای آحادی الوف را باش کین جا تو به منزل مخوفی مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۲۷۵۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/5376