https://gowharin.ir/gowhar/52223
تشنه خون کرد مستی چشم فتان ترا خواب سنگین شد فسانی تیغ مژگان ترا این لطافت نیست هرگز میوه فردوس را می توان خوردن به لب سیب زنخدان ترا حلقه ها در گوش سرو از طوق قمری می کشد گر به گلشن ره فتد سرو خرامان ترا دیده شبنم که در پیراهن گل محرم است حلقه بیرون در باشد گلستان ترا چون نباشم چشم بر راه نسیم التفات؟ من که پروردم به آب چشم، ریحان ترا قدر من این بس که چون ابر بهار از آب چشم تازه دارم خار دیوار گلستان ترا گر چه افکار تو صائب سر به سر سنجیده است این غزل مشهور خواهد کرد دیوان ترا صائب تبریزی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۲۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/52223