https://gowharin.ir/gowhar/501099
کنارِ من چسبیده به من در عظیم‌تر فاصله‌یی از من سینه‌اش به آرامی از حباب‌های هوا پُر و خالی می‌شود. چشم‌هایش که دوست می‌دارم ــ زیرِ پلکانِ فروکشیده نهفته است. «کجایی؟ چیستی؟ چه می‌خواهی؟» سینه‌اش به آرامی از حباب‌های هوا پُر و خالی می‌شود. ۱۳۳۸ احمد شاملو : باغ آینه : زن خفته گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/501099