ور ترا خواهر آورد مادر شود از وی سیاه روی پدر تو ز میراث ربعی او را ده فحلی آور ورا سبک مسته گر تو ناری خود آورد بیشک بنویسند بیحضور تو چک نشناسد ز هیچ مرد گریز نکند خود ز مرد و زن پرهیز هم ز ده سالگی گرد در سر شوهر و مال و چیز و زرّ و گهر زان هوسش خیره لعبت آراید کیر و کالای را همی باید جامه بر تن درد همی به ستیز مانده در انتظار مال و جهیز ور کنی در جهیز او تأخیر همه توفیر تو شود تقصیر نام و ننگت به باد بردهد او بر سرت زود خاک برنهد او مرد بیگانه گردد از خانه خانهات پر شود ز بیگانه سنایی غزنوی : حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه : الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین : اندر مذمّت خواهران گوید گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/49714