https://gowharin.ir/gowhar/48713
امشب که به سر شراب داری مشکن دل ما که تاب داری تقصیر نکرده در هلاکم با غمزه چرا عتاب داری آشوب قیامتش غباریست این فتنه که در رکاب داری در دعوی فتنه گاه مستی صد عربده با شراب داری گر لذت ناوک تو این است وز خون ملک ثواب داری داری به دلم نگاه گرمی گویا هوس کباب داری در سینهٔ گرم هر که بینم آتشکدهٔ خراب داری عرفی دل خود به باد دادی گر غم طلبد، جواب داری؟ عرفی شیرازی : غزلها : غزلها : غزل شمارهٔ ۵۶۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/48713