https://gowharin.ir/gowhar/46962
ای گشته خجل از گل روی تو شقایق حیران شده در نرگس مست تو خلایق بسیار بگشتیم به هر باغ و ندیدیم سروی چو قدت رسته در طرف حدائق اکنون که چمن رونق گلزار جنان شد رو بادهٔ گلگون طلب و یار موافق از دامن خود دست مدار ای دل شیدا باشد که میسر شودت کشف حقایق رندی که نهد پا به ره کعبهٔ مقصود واجب بود اول قدمش ترک علایق اسرار مرا زاهد مخمور چه داند دُردی کش میخانه کند حل دقایق سید سر خود گیر که در عالم وحدت مجنون همه لیلی شد و عذرا همه وامق شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۹۸۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/46962