https://gowharin.ir/gowhar/46427
رفتی به سلامت به سلامت به سلامت امید که آئی و من آیم به سلامت سر در قدمت بازم و جان را بسپارم دست من و دامان تو تا روز قیامت از روی کرم یاد کن این بندهٔ خود را ای جان به فدای تو و آن نامه و نامت دل زنده شود چون برسد از تو پیامی یابیم حیات ابدی ما ز پیامت هرچند ملامت که کند عقل ز عشقت عاشق نرود از سر کویت به ملامت آمد دل و در دام سر زلف تو افتاد مرغیست مبارک که فتادست به دامت جانا نظری کن که منم بندهٔ سید تو شاه جهانی و جهان باد به کامت شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۴۵۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/46427