https://gowharin.ir/gowhar/43265
چه مهربان به سفر شد، چه تند قهر آمد فرشته ای بشد و فتنه ای به شهر آمد کرشمه ای که دگر ناخنی رساند باز گشود گریهٔ تلخ و هزار نهر آمد قیاس کن که چه آبم رود به جوی حیات که گاه گریهٔ شادی ز دیده زهر آمد به شومی دل از عافیت رمیدهٔ من ز کوه و بادیهٔ آوارگی به شهر آمد مکو که بی خبر آمد به دهر عرفی و رفت هر آن که از عدم آمد، چنین به دهر آمد عرفی شیرازی : غزلها : غزل شمارهٔ ۲۱۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/43265