https://gowharin.ir/gowhar/39542
بخت نافرجام اگر با عاشقان یاری کند یار عاشق سوز ما ترک دلازاری کند بر گذرگاهش فرو افتادم از بی طاقتی اشک لرزان کی تواند خویشتن داری کند؟ چاره ساز اهل دل باشد می اندیشه سوز کو قدح؟ تا فارغم از رنج هوشیاری کند دام صیاد از چمن دلخواه تر باشد مرا من نه آن مرغم که فریاد از گرفتاری کند عشق روز افزون من از بی وفایی های اوست می گریزم گر به من روزی وفاداری کند گوهر گنجینهٔ عشقیم از روشندلی بین خوبان کیست تا ما را خریداری کند؟ از دیار خواجه شیراز میآید رهی تا ثنای خواجه عبدالله انصاری کند می رسد با دیده گوهرفشان همچون سحاب تا بر این خاک عبیرآگین گوهرباری کند رهی معیری : غزلها - جلد چهارم : پیر هرات گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/39542