https://gowharin.ir/gowhar/3881
چون تو شادی بنده گو غم خوار باش تو عزیزی صد چو ما گو خوار باش کار تو باید که باشد بر مراد کارهای عاشقان گو زار باش شاه منصوری و ملکت آن توست بنده چون منصور گو بر دار باش اشتر مستم نجویم نسترن نوش خوارم در رهت گو خار باش نشنوم من هیچ جز پیغام او هر چه خواهی گفت گو اسرار باش ای دل آن جایی تو باری که وی است از جمال یار برخوردار باش او طبیب است و به بیماران رود ای تن وامانده تو بیمار باش بر امید یار غار خلوتی ثانی اثنین برو در غار باش بر امید داد و ایثار بهار مهرها می‌کار و در ایثار باش خرمنا بر طمع ماه بانمک گم شو از دزد و دران انبار باش بهر نطق یار خوش گفتار خویش لب ببند از گفت و کم گفتار باش مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۲۵۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/3881