https://gowharin.ir/gowhar/3856
هنگام صبوح آمد ای مرغ سحرخوانش با زهره درآ گویان در حلقهٔ مستانش هر جان که بود محرم بیدار کنش آن دم وان کو نبود محرم تا حشر بخسبانش می‌گو سخنش بسته در گوش دل آهسته تا کفر به پیش آرد صد گوهر ایمانش یک برق ز عشق شه بر چرخ زند ناگه آتش فتد اندر مه برهم زند ارکانش آن جا که عنایت‌ها بخشید ولایت‌ها آن جا چه زند کوشش آن جا چه بود دانش؟ آن جا که نظر باشد هر کار چو زر باشد بی دست برد چوگان هر گوی ز میدانش شمس الحق تبریزی کو هر دل بی‌دل را می‌آرد و می‌آرد تا حضرت سلطانش مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۲۳۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/3856