https://gowharin.ir/gowhar/38290
جانم اسیر تا کی در خنگ زندگانی کاش از عدم نکردی آهنگ زندگانی ای مرگ پردهٔ تن از روی جان برافکن تا دل ز دوده گردد از زنگ زندگانی بیدوست گر سرا آری‌ای عمر من بفردا سر بر ندارم از خشت از ننگ زندگانی در زندگی نچیدم هرگز گلی از آنروی یا رب مباد مرگم در رنگ زندگانی عیش مکدر تن بر عیش صاف جان زد بشکست آیئنه جان از سنگ زندگانی دل تنگ شد زرنگش در ننگ صلح و جنگش یا رب خلاصیم ده از چنگ زندگانی این نیم جان خود را در راه دوست در باز تا چند باشی ای فیض در ننگ زندگانی فیض کاشانی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۹۲۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/38290