https://gowharin.ir/gowhar/38286
ای که حیران سراپای بت سیمینی مرد اسلامی نه‌ای برهمنی برهمنی در تماشای بتان روی دلت گر بخداست مؤمنی همچو منی همچو منی همچو منی ای که از گلشن رو نیست ترا برگ و نوا بلبلی در چمنی در چمنی در چمنی جان نداری که نداری نظری با خوبان پای تا سر تن بیجان و سراپا بدنی گفتم از عشق تو جان ندهم دل نکنم گفت اگر در غم ما جان بدهی دل نکنی گفتمش توبه نخواهم دگر این بار شکست گفت هی میشکنی میشکنی میشکنی گفتمش فیض نظر سوی بتان کی فکند گفت هی می‌فکنی می‌فکنی می‌فکنی فیض کاشانی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۹۲۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/38286