https://gowharin.ir/gowhar/37042
گفت وقت حلق خلقی در حجاز بهر سنت موی میکردند باز از یکی پرسید آن مجنون راه کز چه اندازید موی اینجایگاه گفت موی افکندن اینجا سنت است ترک این سنت دلیل محنت است چون شنود القصه آن دیوانه راز گفت ای مشتی گدای بی نیاز حلقه سر گر سنتی آمد نه خرد پس فریضه ریش میباید سترد زانکه در ریش تو چندان باد هست کان بلای صد دل آزاد هست زینچه گفتم بر شما صد منّت است کاین فریضه بهتر از صد سنت است کار کن چون وقت کارت این دمست زانکه این یک دم ترا صد عالمست تاکی از خواب هوس بیدار شو همچو بیداران دین در کار شو گر نخواهی کشت کرد امروز تو چون کنی فردا میان سوز تو عطار نیشابوری : مصیبت نامه : بخش سی و ششم : الحكایة و التمثیل گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/37042