https://gowharin.ir/gowhar/23633
قصد آن زلفین سرکش کرده‌ام خاطر از سودا مشوش کرده‌ام در ره عشقش میان جان و دل منزل اندر آب و آتش کرده‌ام از وصالش تا طمع ببریده‌ام با خیالش وقت خود خوش کرده‌ام از نسیم گلستان تا شمه‌ای بوی او بشنیده‌ام غش کرده‌ام کیش او بگرفته قربان گشته‌ام تا نپنداری که ترکش کرده‌ام از دو لعل و از دو ابرو و دو زلف گر امان یابم غلط شش کرده‌ام دل طلب کردم ز زلفش بانک زد کای عبید آنجا فروکش کرده‌ام عبید زاکانی : دیوان اشعار : غزلیات : غزلیات : غزل شمارهٔ ۸۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/23633