آگه نهای ز حالم ای جان و زندگانی دردا که در فراقت میبگذرد جوانی عمری همی گذارم روزی همی شمارم روزی چنان که آید عمری چنانک دانی هرگز ز من ندیدی یک روز بیوفایی هرگز ز تو ندیدم یک روز مهربانی در کار من نظر کن بر حال من ببخشای تا چند بیوفایی تا کی ز بدگمانی ای یار ناموافق رنجیست بینهایت وی بخت نامساعد کاریست آسمانی انوری : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۳۰۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/15884