https://gowharin.ir/gowhar/14725
دل نداند تو را چنان که توئی جان نگنجد در آن میان که توئی با تو خورشید حسن چون سایه می‌دود پیش و پس چنان که توئی عقل جان بر میان به خدمت تو می‌شتابد به هر کران که توئی تو جهان دگر شدی از لطف هم تو سلطان بر آن جهان که توئی تو برآنی که جانم آن تو است من که خاقانیم، بر آنکه توئی خاقانی : دیوان اشعار : غزلیات : غزلیات : غزل شمارهٔ ۳۵۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/14725