https://gowharin.ir/gowhar/14399
زخم زمانه را در مرهم پدید نیست دارو بر آستانهٔ عالم پدید نیست در زیر آبنوس شب و روز هیچ دل شمشادوار تازه و خرم پدید نیست هرک اندرون پنجرهٔ آسمان نشست از پنجهٔ زمانه مسلم پدید نیست ای دل به غم نشین که سلامت نهفته ماند وی جم به ماتم آی که خاتم پدید نیست دردا که چنگ عمر شد زا ساز و بدتر آنک سرنای گم به بودهٔ ماتم پدید نیست خاقانیا دمی که وبال حیات توست در سینه کن به گور که همدم پدید نیست خاقانی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۳۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/14399