https://gowharin.ir/gowhar/13181
بر سر نکشت در تب غم هیچکس مرا جز دود دل که بست نفس بر نفس مرا من سر زنم به سنگ و تو ساغر زنی به غیر این سرزنش میانهٔ عشاق بس مرا روزی که میرم از غم محمل نشین خود بهر عزا بس است فغان جرس مرا زین چاکهای سینه که کردند ره به هم ترسم که مرغ روح پرد از قفس مرا وحشی نمی‌زدم چو مگس دست غم به سر بودی اگر به خوان طرب دسترس مرا وحشی بافقی : گزیده اشعار : غزلیات : غزل ۱۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/13181