https://gowharin.ir/gowhar/118822
بر سر ره نشسته ام، قاصد کوی یار کو؟! دیده سفید کرده ام، گردی از آن دیار کو؟! غیر ببزم آن پسر، محرم و من برون در؛ گر نکند دعا اثر، بازی روزگار کو؟! روز جزا، فرشته یی، کز بدو نیک پرسدم گریه کنان بدامنش، دست زنم که یار کو؟! از پی قتل دوستان، تیغ کشد چو از میان؛ گر نشوم ز پی روان، طاقت انتظار کو؟! یار و رقیب همنشین، آذر تنگدل غمین؛ دشمنی سپهر این، دوستی نگار کو؟! آذر بیگدلی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۷۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/118822