https://gowharin.ir/gowhar/117104
نمود در دلم از آتش درون شرری نهال عاشقیم داد عاقبت ثمری عذاب می کشم از نالهای دل آن به رهم ز درد سر آن را دهم بسیمری فکند بر سر من سایه موی ژولیده گشاد طایر سودای عشق بال و پری بتی بجان من آتش زد و نکرد وفا گلی نمود چو گلبن ولی نداد بری خدنگ آه بلاکش ز سنگ می گذرد چرا ز ناله زارم نمی کنی حذری ز چاک سینه ازین رهگذر شوم خوش حال که سوی دل غم عشق تو یافت رهگذری مرا ز شوق نگاه تو گشت حال خراب چرا بحال خرابم نمی کنی نظری ز باغ عشق فضولی گل مراد نچید نکرد ناله او در دل بتان اثری فضولی : دیوان اشعار فارسی : غزلیات : شمارهٔ ۳۹۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/117104