https://gowharin.ir/gowhar/116914
دلم از عشق تو رسوای جهانست امروز غم پنهان دلم بر تو عیانست امروز روزگار من اگر گشت سیه نیست عجب آفتاب رخت از دیده نهانست امروز مدتی خون دلم داشت اقامت در چشم پی آن سرو سفر کرده روانست امروز دیده بودم خم گیسوی تو امشب در خواب این که دارم دل آشفته ازانست امروز دوش دل گوشه چشمی ز تو در یافته بود بهمان گوشه چشمی نگرانست امروز ز می و مغبچه یارب چه طرب یافته است که دلم معتکف دیر مغانست امروز دوش کردند سکان منع فضولی ز درت سبب اینست که با آه و فغانست امروز فضولی : دیوان اشعار فارسی : غزلیات : شمارهٔ ۲۰۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/116914