https://gowharin.ir/gowhar/115884
کار ستمت بجان رسیده است این کارد باستخوان رسیده است آهی که جهان بهم برآرد از دل بسر زبان رسیده است در وعده تو نمی رسم من دریاب که وقت آن رسیده است بر چهره به بین قطار اشکم از بهر تو کاروان رسیده است خون آلودست آهم آری یا تیر تو برنشان رسیده است ناگفته دل اثیر یارب شعله بدردهان رسیده است اثیر اخسیکتی : دیوان اشعار : غزلیات : غزلیات : شمارهٔ ۲۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/115884