https://gowharin.ir/gowhar/114266
از هجر بت یگانه ما خون می چکد از ترانه ما بر خاست ز آسیای افلاک افغان زشکست دانه ما افتاده زمین خراب و بیخود از ناله عاشقانه ما در بحر وجود همچو گوهر با خود بود آب و دانه ما وارسته ز خود شدیم و گردید اوج فلک آشیانه ما صد طعنه زند به لاله و گل خار و خس آشیانه ما از دولت عشق پادشاهیم غم لشکر و دل خزانه ما خارای غم و حریر محنت فرشست در آستانه ما بر خویش طبیب پیچد افلاک از خنده بیخودانه ما طبیب اصفهانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/114266