https://gowharin.ir/gowhar/113784
دلا تا کی به درد عشق نالی مگر در باغ با بلبل همالی به بستان صبحدم بر روی چون گل بنال ای دل چو عاشق بر جمالی به رویت سخت مشتاقم نگارا تو از من گرچه در عین ملالی تو از من فارغ و من در تکاپوی شب و روزم هوایی و خیالی چرا داری من سرگشته پیوست ز تاب زلف و ابروی هلالی چرا بی جرم خون من بریزی به تیغ غمزه و چشم غزالی سرم بودی همیشه پر ز سودا ز زلف او گرفت آشفته حالی کماهی طالع شیرم که عمریست که تا از اختر بد در وبالی شرف یابی چو اندر برج سعدت برآید آفتاب لایزالی به جان آمد دلم از دست هجران سعادت باز خواهم از وصالی بجز وصل از جهان آخر بگویید چه باشد کام رندی لاابالی جهان ملک خاتون : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۳۳۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/113784