https://gowharin.ir/gowhar/112521
مرا به دولت وصل تو گر رساند بخت زهی سعادت و اقبال و این تواند بخت اگر کنی نظری سوی بنده از سر لطف به تخت شادی و کام دلم نشاند بخت به راه بادیه ی شوق می دهم جانی مگر زلال وصالم به لب چکاند بخت مریض درد غم عشق را عجب نبود که شربتی ز وصال توأش چشاند بخت جز آن مباد که با بخت همنشین باشم مباد آنکه به من دست برفشاند بخت ز سرزنش شده ام پای مال هجر مگر مرا ز دست فراق تو وا رهاند بخت به جان رسد دل بیچاره از جفای جهان اگر نه داد جهان از جهان ستاند بخت جهان ملک خاتون : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۷۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/112521