https://gowharin.ir/gowhar/112493
دلبر سنگ دل شوخ جفاپیشه ی ما نگذرد بر دل سنگین تو اندیشه ی ما شب هجرانت درازست و چو زلفت تاریک ننهادی بجز از خون جگر توشه ی ما بیخ مهر رخ ما گرچه ز دل برکندی جز وفای بت مه رو نبود پیشه ی ما خرمن ماه رخش را مترصّد بودم بانگ زد لعل لبش گفت مچین خوشه ی ما قامت سرو بلندش به تفاخر می گفت در دل ماء معین است همه ریشه ی ما خونم از مردمک دیده روانست به جوی رحمتت نیست تو بر خون جگر گوشه ی ما جهان ملک خاتون : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۴۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/112493