https://gowharin.ir/gowhar/112478
گر آیی تنگ یک شب در بر ما فدای پای جانان این سر ما چه دولت باشد آن یارب که ناگاه درآیی همچو سروی از در ما ندارم دستگاه صبر بشتاب ز روی لطف اگر آیی بر ما تویی سرو گل اندام پری روی بیا بنشین زمانی در بر ما چه خوش باشد شب مهتاب در باغ که خرمنها بود گل بر سر ما بر ما آی ای سرو سخن گوی بگفتا کس نمی چیند بر ما مکن زین بیش بر من جور و خواری که نپسندد جهانبان داور ما نماند رنج باد و برف و باران برآید آفتاب خاور ما خدا خشنود بادا از وفایت که بشکستی بتان آزر ما جهان ملک خاتون : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۳۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/112478