https://gowharin.ir/gowhar/112262
از جور او مگر شب هجران شکایتی گوید کسی که این دو ندارد نهایتی مهر کسی خوشم که اثر در دلت نکرد عشق تو کرد گر چه به هر دل سرایتی هر نوع کآورند به یاد توام نکوست هر چند ساعتی کند از من سعایتی صبح سعادت از مه رویت نشانی ئی روز قیامت از شب هجرت کنایتی دور از توام هلاک نکرد آسمان چو دید در کیش عشق سر نزد از من جنایتی احوال خود که رانیم از کوی خود بپرس از والیئی که عزل شود از ولایتی دانی که چیست آیه ی نور و حدیث طور؟ از کوی او کنایتی، از رویش آیتی از بس (سحاب) بود ز لطف تو ناامید هرگز نداشت از تو امید عنایتی سحاب اصفهانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۳۱۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/112262