https://gowharin.ir/gowhar/112247
یاری از یار من و چرخ ستمکار مخواه یاری از چرخ اگر خواستی از یار مخواه دل ز چشم تو اگر چشم عنایت دارد گو پرستاری بیمار ز بیمار مخواه زین طبیبان که توانند علاجی بکنند چاره ی درد دل خویش به ناچار مخواه هر که را زیب دکان جنس وفا و هنر است به جوی گو برسان نرخ و خریدار مخواه خواهی از سنگ جفایش اگر ایمن باشی هرگز آسایش از آن سایه ی دیوار مخواه یاری ای که رقیبش نباشد مطلب در گلستان جهان یک گل بیخار مخواه هر که در غمکده ی دهر گرفتار غمی است گو بده جان چو (سحاب) از غم و غمخوار مخواه سحاب اصفهانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۹۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/112247