https://gowharin.ir/gowhar/112204
گر چه در باغ سر کوی تو ای گل خارم تا به کوی توام از باغ جنان بیزارم ای که گفتی به چه کاری نگذشته است هنوز در غمت کار من از کار ولی در کارم هم علاج من بیمار تواند گر چه چشم بیمار تو کرده است چنین بیمارم شادمان هر شبی از کوچه ی او می آیم تا ندانند که نبود به حریمش بارم شد دل آزار تر از زاری بی حاصل دل ای دل زار زافغان تو در آزارم ساغر باده چو گردید لبالب نگذاشت لب بی توبه شود فارغ از استغفارم می توانم نکنم در غم او ناله (سحاب) خاصه با درد کم و حوصله بسیارم سحاب اصفهانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۵۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/112204