https://gowharin.ir/gowhar/112089
با دل آگه شدم آن شوخ ستم کاره چه کرد از پی چاره ندانم دل بیچاره چه کرد رحمی آمد به دلش عاقبت از گریه ی من قطره ی آب ببینید که با خاره چه کرد کرده دورم ز برت با همه ی ثابت قدمی دیدی آخر که بمن گردش سیار چه کرد با من این گریه بیهوده بجز اینکه همین کشت و هنگام نگه مانع نظاره چه کرد زخمهای دلم از ناوک دلدوز بدوخت مرهمش را بنگر با دل صد پاره چه کرد تا خورم می نخورم غم که اگر با همه کس آسمان هر ستمی کرد به می خواره چه کرد ما در اول قدم از پای فتادیم (سحاب) در ره عشق بتان تا دل آواره چه کرد سحاب اصفهانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۳۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/112089