https://gowharin.ir/gowhar/110091
ملامت می کنند از شورش حالی که من دارم جنون دیوانه می گردد ز افعالی که من دارم بنازم مغفرت را جوش بحر اضطراب است این گریزد معصیت از ننگ اعمالی که من دارم نگنجد در دل اندیشه سودایی که من دارم نمی دانم چه خواهم کرد با حالی که من دارم اسیرم بیخودی محوم نمی دانم که را دیدم نگنجد در دل آیینه تمثالی که من دارم اسیر شهرستانی : دیوان اشعار : غزلیات ناتمام : شمارهٔ ۳۰۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/110091