https://gowharin.ir/gowhar/109105
قطع نظر جزای دل بدگمان خوش است تیغ نهان گداز طراز میان خوش است اکسیر آبروست سفر در رکاب عشق پرواز گوهر از صدف آشیان خوش است آخر دچار تیر تو شد استخوان من بال هما گشادن بال کمان خوش است گل گل شکفته مجلس نیرنگ روزگار تا هست حرف صافدلی در میان خوش است در زیر چرخ وسعت یک انتعاش نیست پرواز بال بسته در این گلستان خوش است زنجیر را چو تار نفس پاره می کند دیوانه ای است دل که به بند زبان خوش است راز نهان ز صفحه سیما نخواندگان آن دل که نیست خون شده امتحان خوش است دیوانگی است دامش و زنجیر دانه اش صیاد ما پری است ز مردم نهان خوش است امشب که چشم شوخ تو خوابش نمی برد تا حشر اگر اسیر شود قصه خوان خوش است اسیر شهرستانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۹۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/109105