https://gowharin.ir/gowhar/108102
هزار بار نمک ریخت بر جراحت ما بشیوهای ملاحت، زهی ملاحت ما! ز دست جور جهان دل خلاص گشت تمام ز سعیها که غمش کرد در حمایت ما هزار تیغ جفا از تو بر جگر خوردیم خلل پذیر نشد ذره ای ارادت ما بیا، که با تو چو آب حیات شیرینست هزار تیغ ستم گر شود حوالت ما اگر سؤال کند: آفت دل و دین کیست؟ بچشم مست تو باشد همه اشارت ما تویی که شاهد جانی باول و آخر همین بود نفس آخرین شهادت ما چو سر حسن تو شد کشف جان قاسم گفت که: فاش شد بجهان قصه ارادت ما قاسم انوار : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۳۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/108102