https://gowharin.ir/gowhar/103184
ای داده زآستان خود آورارگی مرا در خاک ره نشانده بیکبارگی مرا ازبسکه خون خورم زغمت بیخود اوفتم مردم نهند تهمت میخوارگی مرا دردا که هست چاره کارم هلاک و نیست غیر از تو چاره ساز به بیچارگی مرا باری چو دل شکسته ز سنگ جداییم ای سنگدل گذار به نظارگی مرا آن میر مجلسی که تو را شمع جمع کرد پروانه داده است به آوارگی مرا پرورده کرشمه لطفت چو اهلیم حیف است اگر کشی بستمکارگی مرا اهلی شیرازی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/103184