https://gowharin.ir/gowhar/102641
به گلزاری که در رفتار آید سرو موزونش برافرازد پی نظاره قامت بید مجنونش که نظاره از بس نازکی مژگان بهم سودن کم از دندان فشردن نیست بر لبهای میگونش زده بر گوشهٔ دامان محشر تکیهٔ راحت مباش ایمن شهید عشق را خوابیده گر خونش اگر با جعد مشکین تو سنبل همسری جوید کند مانند بوی گل نسیم از باغ بیرونش ز درد دل اگر جویا نمایم نکته ای انشا شود خون و چکد از هر شکنج نامه مضمونش جویای تبریزی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۷۵۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/102641