https://gowharin.ir/gowhar/102013
می کنم در سینه پنهان آه درد آلود را آتش ما در گره چون لاله دارد دود را رونداده حسن شوخش خط مشک اندود را با وجود آنکه لازم دارد آتش دود را برگ برگ غنچه با صد ترزبانی گفته است واشدن باشد ز پی دلهای خون آلود را می توان در عاشقی دیدن عیار مرد کار سوختن عیب و هنر ظاهر نماید عود را اختیاری نیست گل را در زر افشاندن به خاک کی پریشانی تواند گشت مانع جود را تشنهٔ جام می ام ساقی مگر لطفت کند سایه افکن بر سرم آن اختر مسعود را یا علی گو تا ز فیض نام او یابد ز غیب این غزل جویا خطاب عاقبت محمود را جویای تبریزی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۲۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/102013