https://gowharin.ir/gowhar/100717
از هیچ کسی ساخته غیر از تو دهانی جز تو بخیالی که کند تنک میانی گر ماه بود قوه گفتار ندارد ور غنچه بود پیش تواش نیست دهانی گفتند حکیمان سخن از مسئله جزء از نقطه موهوم لبت کرد بیانی ای زلف تو بر گردن خورشید کمندی ای ابروی پیوسته تو بر ماه کمانی در انجمن حسن توئی شمع فروزان وندر چمن ناز تو خود سرو چمانی دل بود طپان در برم از چشمک خونریز نیک آمدی ای خط که مرا حرز امانی بر کشته اغیار چو باران بهاری بر خرمن احباب همه برق یمانی زلفین خمیده بخطت دید وهمی گفت نظاره گیت پیر شد اما تو جوانی تو خود همه آنی که تو دانی بنکوئی من خود چه بگویم که چنینی و چنانی از لطف ببخشا تو بر آشفته مسکین چون صاحب عصری تو و سلطان زمانی آشفتهٔ شیرازی : غزلیات : شمارهٔ ۱۲۱۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/100717