https://gowharin.ir/gowhar/100347
چندان بکویت ما پا فشردیم تا سر باخلاص آنجا سپردیم طوق سگانت کرده بگردون خود را به تلبیس زآنها شمردیم گر بود عقلی و ربود دینی بالجمله پیشت تسلیم کردیم گر فحش گفتی کردم دعایت گر زهر دادی چون قند خوردیم ساقی زرحمت دریاب دریاب گر صاف نبود ممنون دردیم در پیش تو غیر تا جان فدا کرد ار رشک خجلت صد بار مردیم ما را عمل نیست آشفته مطلق یک کوه عصیان همراه بردیم ای نور سرمد ای صهر احمد ما از سگانت خود را شمردیم آشفتهٔ شیرازی : غزلیات : شمارهٔ ۸۴۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/100347