https://gowharin.ir/gowhar/100301
زبس شاگردی عشقت بمکتب خانه ها کردم بدرس عشق چون مجنون بعصر خویش استادم زموج اشک پی در پی گسسته لنگر صبرم سکون در دل کجا ماند که بر آبست بنیادم مناز ای باغبان از سرو آزادت نیم قمری که من با بندگی قامتش از سرو آزادم بکوثر نیستم محتاج و تشنه نیستم فردا بکوی میفروشان تا که کرده خضر ارشادم زهول عرصه محشر ندارم اضطراب ایدل کند پیر خرابات ار بیکجرعه می امدادم ثناخوان علی آشفته و درویش مدحت گر گدای درگه حیدر نه ابدال و نه اوتادم آشفتهٔ شیرازی : غزلیات : شمارهٔ ۸۰۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/100301